زبان بلغاري
بان بُلغاري (به بلغاري: ????????? ????،تلفظ: بَلگارسکي اِزيک) يک زبان هند و اروپايي و هموند شاخه جنوبي زبانهاي اسلاوي ميباشد. بلغاري داراي ويژگيهايي زبانشناسانه -همانند زدودن صرف واژگان؛گسترش حرف تعريف پسوندي؛بينيازي کارواژگان به مصدر و نگهداري و پيشبرد سامانه فعلي نيااسلاوي- ميباشد که اين زبان را از ديگر زبانهاي خانواده اسلاوي جدا مينمايد. بلغاري بخشي از پيوند زبانشناسي بالکان است. به جز بلغاري زبانهاي يوناني،مقدوني،رومانيايي،آلبانيايي و گويش تورلاکيايي که بخشي از زبان صربي است نيز عضو اين پيوند ميباشند که بيشتر اينان در داشتن ويژگيهايي که در بالا گفتهشد يکسانند. (مانند حرف تعريف،نداشتن مصدر،دستگاه پيچيده فعلي و ...) اين زبان در کشورهاي بلغارستان،اوکراين،باختر صربستان،روماني،مقدونيه،يونان و ترکيه گويشوراني دارد. همچنين از راه کوچ انجمنهاي بلغاري زبان در سراسر جهان يافتمي شوند. شمار گويشوران اين زبان را تا ?? ميليون تقريب ميزنند.
۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه
روماني
تاريخ روماني
سرزميني كه امروزه بنام روماني معروف است ابتدا داچيا ناميده مي شد. عمده ساكنان آن از منطقه تراچ در يونان بودند كه يونانيها آنها را بنام گتاي مي شناختند. بين سالهاي 101 تا 106 ميلادي سرزمين داچيا توسط ترايان، امپراطور روم، فتح و تبديل به يكي از استانهاي اين امپراطوري شد. در سال 270 ميلادي امپراطوري روم نيروهاي خود را از داچيا عقب كشيد اما تعدادي از روميها ترجيح دادند در اين منطقه بمانند، لذا تحت نفوذ روميها مردم داچيا زبان لاتين را انتخاب كردند. در طي هزار سال پس از آن اين منطقه مورد هجوم هونها، اسلاوها و بلغارها قرار گرفت. اسلاوها در قرن چهارم مسيحيت را به اين منطقه آوردند و با اقامت در روماني و مبادرت به ازدواج با ساكنان داچيا موازنه نژادي قبلي در داچيا را متحول نمودند. بتدريج اسلاوها تبديل به يك گروه نژادي قوي شده و به ولاحها معروف شدند. در قرن نهم ميلادي بلغارها ساختار شرقي مذهب ارتدوكس را در اين منطقه رواج دادند.
در سال 1003 ميلادي شاه اشتفان اول از مجارستان كنترل خود را براغلب بخشهاي ترانسيلوانيا (مناطق مركزي و شمالغرب فعلي روماني) اعمال نمود و در قرن 13 مجارستان ساكسونها و قبائلي از آلمانيها را به اين منطقه انتقال داد تا نفوذ و كنترل خود بر آنجا را مستحكم نمايد. در اواسط قرن 13 تحت فشار مجارها تعداد زيادي از ولاحهاي ساكن ترانسيلوانيا به مناطق جنوبي و شرقي كوههاي كارپات مهاجرت نموده و در آنجا استان والاچيا و سپس استان ملداويا را ايجاد كردند كه توسط شاهان محلي و تحت نفوذ مجارستان و بعضا لهستان اداره مي شدند. در قرن 15 عثماني حمله خود به منطقه والاچيا را آغاز نموده و اين ناحيه را تحت كنترل خود درآورد اما اين كنترل تا سال 1526 كه عثماني مجارستان را شكست داد غيرمستقيم بوده و تغييري در دين، سرزمين و مديريت منطقه نداد. در اواخر قرن 16 يكي از حكام محلي والاچيا بنام ميخائيل شجاع برعليه عثماني قيام نموده و توانست براي مدتي كوتا ه والاچيا، ملداويا و ترانسيلوانيا را متحد نمايد. اگرچه اين دوران طولي نكشيده و با مرگ ميخائيل شجاع در سال 1601 مجددا عثمانيها بر والاچيا و ملداويا و مجارها بر ترانسيلوانيا مسلط شدند اما همين حركت حاكم مزبور سبب شد زمينه تحركات بعدي جهت متحد نمودن بخشهاي مختلف سرزمين روماني ايجاد شود.
تاريخ منطقه ملداوياي روماني نيز شبيه والاچيا مي باشد. عثمانيها پس از تسلط بر والاچيا، ملداويا را هم تحت كنترل خود درآوردند اما قبل از آن اين منطقه تحت نفوذ مجارها و لهستانيها بود. اشتفان بزرگ، يكي از حكام محلي ملداويا، در سالهاي 1457 تا 1504 مبارزات سختي را عليه عثمانيها انجام داده و همراه با ميخائيل شجاع بعنوان قهرمانان ملي روماني در تاريخ اين كشور معروف شدند. از ابتداي سال 1700 ميلادي نفوذ عثمانيهادر منطقه روبه كاهش نهاد و در قرن 18 كاترين بزرگ روسيه، مسكو را حامي تمامي ارتدوكسهاي تحت نفوذ عثماني اعلام و والاچيا و ملداويا را تحت نفوذ خود درآورد.
در پي جنگهاي متعدد روسيه و عثماني ، مسكو امتيازاتي را در خصوص روماني از تركها گرفت ، از جمله اينكه طي قرارداد بوكارست (1812) روسيه منطقه باسارابي در ملداوي را به خاك خود ملحق ساخت و در قرارداد آدريانوپل (1829) نيز والاچيا و ملداويا تحت الحمايه روسيه قرار گرفت. از اوايل 1800 جنبشهايي در ملداويا و والاچيا صورت گرفت كه مرتبا توسط روسيه و عثماني سركوب مي شد و نهايتا در قرارداد پاريس (1856) كه در پايان جنگهاي كريمه ميان روسيه و عثماني به امضا رسيد، خرجگزاري ملداويا و والاچيا به عثماني مورد تاكيد قرار گرفت و روسيه هم بسارابي جنوبي را به ملداويابازگرداند. در سال 1857 شوراهاي حاكميت والاچيا و ملداويا راي به اتحاد اين دو منطقه دادند كه زمينه را براي وحدت آنها با ترانسيلوانيا فراهم نمود. در سال 1878 و در پي جنگ روسيه و عثماني كنترل 500 ساله عثماني بر والاچيا و ملداويا خاتمه يافت و در همان سال طي كنفرانس برلين استقلال روماني به رسميت شناخته شد، بسارابي جنوبي به روسيه داده شد و در عوض منطقه دوبروجاي شمالي از بلغارستان گرفته شد و به خاك روماني ملحق گرديد. در سالهاي 1912 و 1913 دو جنگ در بالكان درگرفت كه روماني با ورود به جنگ دوم بالكان منطقه دوبروجاي جنوبي را هم از بلغارستان گرفته و بخاك خود افزود. در سال 1914 كارول اول كه مدتي بر روماني حكمفرمائي كرده بود درگذشت و نوه اش فرديناند اول بجاي او نشست. در ابتداي جنگ جهاني اول روماني اعلام بيطرفي كرد اما در آگوست 1916 به متفقين پيوست و پس از پايان جنگ ترانسيلوانيا، بخشي از بنات ومارامورش را از مجارستان، بوكووي
سرزميني كه امروزه بنام روماني معروف است ابتدا داچيا ناميده مي شد. عمده ساكنان آن از منطقه تراچ در يونان بودند كه يونانيها آنها را بنام گتاي مي شناختند. بين سالهاي 101 تا 106 ميلادي سرزمين داچيا توسط ترايان، امپراطور روم، فتح و تبديل به يكي از استانهاي اين امپراطوري شد. در سال 270 ميلادي امپراطوري روم نيروهاي خود را از داچيا عقب كشيد اما تعدادي از روميها ترجيح دادند در اين منطقه بمانند، لذا تحت نفوذ روميها مردم داچيا زبان لاتين را انتخاب كردند. در طي هزار سال پس از آن اين منطقه مورد هجوم هونها، اسلاوها و بلغارها قرار گرفت. اسلاوها در قرن چهارم مسيحيت را به اين منطقه آوردند و با اقامت در روماني و مبادرت به ازدواج با ساكنان داچيا موازنه نژادي قبلي در داچيا را متحول نمودند. بتدريج اسلاوها تبديل به يك گروه نژادي قوي شده و به ولاحها معروف شدند. در قرن نهم ميلادي بلغارها ساختار شرقي مذهب ارتدوكس را در اين منطقه رواج دادند.
در سال 1003 ميلادي شاه اشتفان اول از مجارستان كنترل خود را براغلب بخشهاي ترانسيلوانيا (مناطق مركزي و شمالغرب فعلي روماني) اعمال نمود و در قرن 13 مجارستان ساكسونها و قبائلي از آلمانيها را به اين منطقه انتقال داد تا نفوذ و كنترل خود بر آنجا را مستحكم نمايد. در اواسط قرن 13 تحت فشار مجارها تعداد زيادي از ولاحهاي ساكن ترانسيلوانيا به مناطق جنوبي و شرقي كوههاي كارپات مهاجرت نموده و در آنجا استان والاچيا و سپس استان ملداويا را ايجاد كردند كه توسط شاهان محلي و تحت نفوذ مجارستان و بعضا لهستان اداره مي شدند. در قرن 15 عثماني حمله خود به منطقه والاچيا را آغاز نموده و اين ناحيه را تحت كنترل خود درآورد اما اين كنترل تا سال 1526 كه عثماني مجارستان را شكست داد غيرمستقيم بوده و تغييري در دين، سرزمين و مديريت منطقه نداد. در اواخر قرن 16 يكي از حكام محلي والاچيا بنام ميخائيل شجاع برعليه عثماني قيام نموده و توانست براي مدتي كوتا ه والاچيا، ملداويا و ترانسيلوانيا را متحد نمايد. اگرچه اين دوران طولي نكشيده و با مرگ ميخائيل شجاع در سال 1601 مجددا عثمانيها بر والاچيا و ملداويا و مجارها بر ترانسيلوانيا مسلط شدند اما همين حركت حاكم مزبور سبب شد زمينه تحركات بعدي جهت متحد نمودن بخشهاي مختلف سرزمين روماني ايجاد شود.
تاريخ منطقه ملداوياي روماني نيز شبيه والاچيا مي باشد. عثمانيها پس از تسلط بر والاچيا، ملداويا را هم تحت كنترل خود درآوردند اما قبل از آن اين منطقه تحت نفوذ مجارها و لهستانيها بود. اشتفان بزرگ، يكي از حكام محلي ملداويا، در سالهاي 1457 تا 1504 مبارزات سختي را عليه عثمانيها انجام داده و همراه با ميخائيل شجاع بعنوان قهرمانان ملي روماني در تاريخ اين كشور معروف شدند. از ابتداي سال 1700 ميلادي نفوذ عثمانيهادر منطقه روبه كاهش نهاد و در قرن 18 كاترين بزرگ روسيه، مسكو را حامي تمامي ارتدوكسهاي تحت نفوذ عثماني اعلام و والاچيا و ملداويا را تحت نفوذ خود درآورد.
در پي جنگهاي متعدد روسيه و عثماني ، مسكو امتيازاتي را در خصوص روماني از تركها گرفت ، از جمله اينكه طي قرارداد بوكارست (1812) روسيه منطقه باسارابي در ملداوي را به خاك خود ملحق ساخت و در قرارداد آدريانوپل (1829) نيز والاچيا و ملداويا تحت الحمايه روسيه قرار گرفت. از اوايل 1800 جنبشهايي در ملداويا و والاچيا صورت گرفت كه مرتبا توسط روسيه و عثماني سركوب مي شد و نهايتا در قرارداد پاريس (1856) كه در پايان جنگهاي كريمه ميان روسيه و عثماني به امضا رسيد، خرجگزاري ملداويا و والاچيا به عثماني مورد تاكيد قرار گرفت و روسيه هم بسارابي جنوبي را به ملداويابازگرداند. در سال 1857 شوراهاي حاكميت والاچيا و ملداويا راي به اتحاد اين دو منطقه دادند كه زمينه را براي وحدت آنها با ترانسيلوانيا فراهم نمود. در سال 1878 و در پي جنگ روسيه و عثماني كنترل 500 ساله عثماني بر والاچيا و ملداويا خاتمه يافت و در همان سال طي كنفرانس برلين استقلال روماني به رسميت شناخته شد، بسارابي جنوبي به روسيه داده شد و در عوض منطقه دوبروجاي شمالي از بلغارستان گرفته شد و به خاك روماني ملحق گرديد. در سالهاي 1912 و 1913 دو جنگ در بالكان درگرفت كه روماني با ورود به جنگ دوم بالكان منطقه دوبروجاي جنوبي را هم از بلغارستان گرفته و بخاك خود افزود. در سال 1914 كارول اول كه مدتي بر روماني حكمفرمائي كرده بود درگذشت و نوه اش فرديناند اول بجاي او نشست. در ابتداي جنگ جهاني اول روماني اعلام بيطرفي كرد اما در آگوست 1916 به متفقين پيوست و پس از پايان جنگ ترانسيلوانيا، بخشي از بنات ومارامورش را از مجارستان، بوكووي
۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه
بلغارستان
زبان بلغاري
بلغارستان کشوري است در جنوب شرقي اروپا. پايتخت اين کشور شهر صوفيه ميباشد. مساحت بلغارستان 110.912 کيلومتر مربع ميباشد، جمعيت اين کشور بالغ بر 8775198 نفر است. در شمال اين کشور جمهوري روماني با مرز مشترک 608کيلومتر قرار دارد. در غرب با جمهوريهاي سابق يوگوسلاوي (صربستان با طول مرز 318 کيلومتر) و (مقدونيه با مرز مشترک 148 کيلومتري) واقع ميباشند. در جنوب با کشور يونان هممرز بوده که طول اين سرحد 498 کيلومتر و همچنان کشور ترکيه نيز در بخش جنوبي نقشه? سياسي اين کشور افتاده با مرز مشترک 240 کيلومتر. در شرق جمهوري درياي سياه قرار دارد. جمهوري بلغارستان يكي از كشورهاي بالكان است كه كوههاي بينظيري دارد و در گذشته بخشي از امپراتوري عثماني محسوب ميشد. به همين دليل فرهنگ آن تركيبي از فرهنگ تركي و اروپايي است. بلغارستان با كشورهاي يونان، تركيه، روماني، صربستان و جمهوري مقدونيه همسايه است. پس از جنگ جهاني دوم، نظام كمونيستي بر اين كشور حاكم شد و بلغارستان يكي از كشورهاي بلوك شرق شد. بعد از فروپاشي نظام كمونيستي در اين كشور تلاشهايي براي رسيدن به دموكراسي و دستيابي به بازار آزاد آغاز شد اما اين تلاشها هنوز نتيجه چنداني در بر نداشته است و مردم بلغارستان در ميان كشورهاي اروپايي از كيفيت زندگي پايينتري برخوردارند. در دهه 90 ميلادي به دليل بيثباتيهاي سياسي با بحران اقتصادي مواجه شد. اين وضعيت تا اوايل دهه بعد از آن ادامه پيدا كرد. در اين دهه دگرگونيهاي اقتصادي ايجاد شد كه به بهبود وضعيت زندگي مردم كمك كرد. در فاصله سالهاي 2001 تا 2005 ميلادي سيمون دوم، پادشاه سابق بلغارستان، كه در سمت نخستوزير ايفاي نقش ميكرد توانست وضعيت اقتصادي كشور را بهبود دهد. بلغارستان يكي از كشورهاي عضو سازمان ملل متحد است كه در سال 2007 ميلادي به عضويت اصلي اتحاديه اروپا در آمد. اين كشور همچنين در سال 2002 ميلادي به پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو ) پيوست.
بلغارستان کشوري است در جنوب شرقي اروپا. پايتخت اين کشور شهر صوفيه ميباشد. مساحت بلغارستان 110.912 کيلومتر مربع ميباشد، جمعيت اين کشور بالغ بر 8775198 نفر است. در شمال اين کشور جمهوري روماني با مرز مشترک 608کيلومتر قرار دارد. در غرب با جمهوريهاي سابق يوگوسلاوي (صربستان با طول مرز 318 کيلومتر) و (مقدونيه با مرز مشترک 148 کيلومتري) واقع ميباشند. در جنوب با کشور يونان هممرز بوده که طول اين سرحد 498 کيلومتر و همچنان کشور ترکيه نيز در بخش جنوبي نقشه? سياسي اين کشور افتاده با مرز مشترک 240 کيلومتر. در شرق جمهوري درياي سياه قرار دارد. جمهوري بلغارستان يكي از كشورهاي بالكان است كه كوههاي بينظيري دارد و در گذشته بخشي از امپراتوري عثماني محسوب ميشد. به همين دليل فرهنگ آن تركيبي از فرهنگ تركي و اروپايي است. بلغارستان با كشورهاي يونان، تركيه، روماني، صربستان و جمهوري مقدونيه همسايه است. پس از جنگ جهاني دوم، نظام كمونيستي بر اين كشور حاكم شد و بلغارستان يكي از كشورهاي بلوك شرق شد. بعد از فروپاشي نظام كمونيستي در اين كشور تلاشهايي براي رسيدن به دموكراسي و دستيابي به بازار آزاد آغاز شد اما اين تلاشها هنوز نتيجه چنداني در بر نداشته است و مردم بلغارستان در ميان كشورهاي اروپايي از كيفيت زندگي پايينتري برخوردارند. در دهه 90 ميلادي به دليل بيثباتيهاي سياسي با بحران اقتصادي مواجه شد. اين وضعيت تا اوايل دهه بعد از آن ادامه پيدا كرد. در اين دهه دگرگونيهاي اقتصادي ايجاد شد كه به بهبود وضعيت زندگي مردم كمك كرد. در فاصله سالهاي 2001 تا 2005 ميلادي سيمون دوم، پادشاه سابق بلغارستان، كه در سمت نخستوزير ايفاي نقش ميكرد توانست وضعيت اقتصادي كشور را بهبود دهد. بلغارستان يكي از كشورهاي عضو سازمان ملل متحد است كه در سال 2007 ميلادي به عضويت اصلي اتحاديه اروپا در آمد. اين كشور همچنين در سال 2002 ميلادي به پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو ) پيوست.
فرهنگ تايلند
- تايلند را اغلب با نام سرزمين لبخند مي شناسند زيرا مردم آن تقريبا هميشه در هر موقعيتي لبخند بر لب دارند. در تايلند معمولا با چسباندن دو کف دست به يکديگر در مقابل سينه، به ديگران سلام مي کنند که اين حرکت واي Wai ناميده مي شود. اگر يک تايلندي در مقابل شما چنين حرکتي کرد، بهتر است که آن را بي پاسخ نگذاريد. مردم اين کشور همانند بسياري از فرهنگ هاي آسيايي، احترام بسياري براي اجداد خود قايل هستند و در واقع يکي از مهم ترين جنبه هاي فرهنگ آنهاست به طوري که براي احترام به بزرگترهاي خود، در مقابل آنها خم مي شوند. افراد مسن تر نيز هميشه در تصميمات يا مراسم خانوادگي نقش اول را دارند. تايلندي ها بسيار ميهمان نواز هستند اما در عين حال فاصله طبقاتي براي آنها مهم است. آنها انسان هايي صبور و اهل مدارا بوده و از رفتارهاي تند و توهين آميز دوري مي کنند. تابوهاي آنها نيز بيشتر در زمينه مذهب و سلطنت است و بنابراين گردشگران نبايد حرکت يا بيان اهانت آميزي به خاندان سلطنتي يا مذاهب داشته باشند. هنگام بازديد از معابد يا کاخ پادشاهي، گردشگران بايد لباس مناسب و نسبتا پوشيده اي به تن داشته و پيش از ورود کفش ها را از پا درآورند. دست زدن به سر افراد يا اشاره با پا به چيزي، در اين کشور بسيار بد شمرده مي شود زيرا تايلندي ها سر را مقدس ترين و پا را پست ترين بخش بدن مي دانند. کتاب ها از جمله اشياي پرارزش براي آنها به شمار مي روند بنابراين نبايد آنها را روي ميز سر داده يا روي زمين قرار داد. در کشور تايلند، رنگ هاي مختلف نشانگر روزهاي هفته هستند. زرد رنگ روز دوشنبه است و از جايي که پادشاه کنوني در اين روز متولد شده است، رنگ زرد نيز رنگ سلطنتي است و وجود پرچم هايي به اين رنگ در سراسر کشور، نشانگر حمايت گسترده تايلندي ها از پادشاهي است. پس از سال ???? که شصتمين سالگرد سلطنت پادشاه تايلند را در اين کشور جشن گرفتند، بيشتر مردم در روز دوشنبه لباس زرد بر تن مي کنند تا وفاداري و احترام خود را نسبت به پادشاه نشان دهند. در جريان کودتاي سال ???? نيز سربازان به اسلحه خود روبان زردي بسته بودند تا نشان دهند با احترام تمام به پادشاه خود در اين کودتاي آرام شرکت کرده اند. مردم تايلند رابطه اي نزديک با فيل ها دارند و اين حيوانات جايگاه بالايي نزد اين مردم دارند. اهميت فيل ها در نمادين بودن آنها براي پادشاهي، مذهب و ملت است زيرا در تاريخ، اسطوره و افسانه هاي مردم تايلند، اين حيوانات همواره نقشي برجسته داشته اند. فرهنگ تايلندي ريشه در فرهنگ هند دارد و دوران طلايي آن به زمان پادشاهي آيوتايا بازمي گردد که آثار تاريخي بي نظير و هم چنين رقص و نمايش تايلندي بر جاي گذاشته است. فاصله هوائي تا تهران : حدوداً 7 ساعت ساعت : حدود سه ساعت جلوتر از تهران پيش شماره : ???? ولتاژ برق : ??? ولت و ?? هرتز
آب و هوا تايلند
- با وجود اينکه هر زماني براي سفر به تايلند خوشايند است، اما بهترين فصل از نظر کم بودن گرما و باران، بين ماه هاي نوامبر تا فوريه و در فصل سرماست. دماي هوا در اين فصل روزها ?? درجه سانتيگراد و شب ها ?? درجه سانتيگراد است و هوا کم ترين رطوبت را دارد. پس از آن فصل گرما آغاز مي شود که آوريل گرمترين ماه آن است و جشن آب نيز به همين دليل در نيمه اين ماه برگزار مي شود. تايلند داراي آب و هواي گرمسيري است و سه فصل مشخص دارد: گرم و خشک، از فوريه تا مي، ميانگين دماي ?? درجه، رطوبت ?? درصد. باراني و آفتابي، از ژوئن تا اکتبر، ميانگين دماي ?? درجه، رطوبت ?? درصد. سرد، از نوامبر تا فوريه، ميانگين دما تا زير ??درجه، کاهش رطوبت. در فصل باران هاي موسمي، در بانکوک معمولا باران زيادي در ماه هاي آگوست و سپتامبر مي بارد و در اکتبر به بيشترين حد خود رسيده و سيلاب هايي نيز در شهر جاري مي شوند
زبان مردم تايلند
- زبان تايلندي کي از قديمي ترين زبان ها در شرق است و بيشتر مردم تايلند به اين زبان صحبت مي کنند هرچند گويش هاي قومي و منطقه اي بسياري نيز در نقاط مختلف اين کشور وجود دارند. تايلندي زبان رسمي اين کشور است و الفباي مخصوص خود را دارد. زبان گفتاري و نوشتاري اين کشور کاملا براي کساني که به اين کشور سفر مي کنند، غير قابل فهم است. اين زبان، تک سيلابي و با پنج لحن ( آهنگ ) مختلف است که هر لحني، معناي يک سيلاب واحد را تغيير مي دهد. ترکيب اين لحن ها و سيستم نوشتاري پيچيده و نيز تلفظ هاي دشوار اين زبان سبب شده که يادگيري اين زبان براي خارجي ها سخت شود. با اينکه زبان انگليسي در مدارس تايلند آموزش داده مي شود، اما ميزان تسلط به آن ميان مردم اين کشور چندان زياد نيست. با اين وجود در بيشتر هتل ها، رستوران ها و فروشگاه هاي اين کشور، انگليسي و برخي از زبان هاي اروپايي استفاده مي شود و اسامي خيابان ها نيز به هر دو زبان انگليسي و تايلندي هستند. هر چند يادگيري اين زبان ساده نيست اما کساني که به اين کشور سفر مي کنند، با يادگيري واژگان اندک مي توانند تجربه دلپذيرتري داشته باشند به ويژه اينکه مردم اين کشور انتظار ندارند خارجيان زبان آنها را بدانند و از اين رو بسيار شگفت زده شده و به آنها مي گويند که بسيار خوب صحبت مي کنند. براي تبديل نوشتاري زبان تايلندي به لاتين، هيچ روش استانداردي وجود ندارد و بنابراين ممکن است يک کلمه واحد تايلندي به چندين شکل لاتين نوشته شود به همين دليل هم در کتاب هاي راهنما، واژه نامه ها و ساير متون، از روش هاي مختلفي استفاده مي شود. استانداردترين روش موجود " سيستم نوشتاري پادشاهي تايلند " است که استفاده از آن رو به افزايش است و براي اسامي خيابان ها نيز همين شيوه به کار برده مي شود. ترتيب جملات در اين زبان به صورت فاعل، فعل، مفعول است که فاعل معمولا در جمله حذف مي شود. ضماير نيز بنابر جنسيت افراد تغيير مي کند.هم چنين افعال در زبان تايلندي صرف نمي شوند و هيچ شناسه اي ندارند
موقعيت جغرافيايي کشور تايلند
- تايلند در قلب جنوب شرق آسيا، بين کشورهاي هند و چين و در شمال خليج تايلند و شرق درياي آندامان واقع شده است. تايلند با مالزي در جنوب، با ميانمار (برمه) در شمال غرب، با لائوس در شمال شرق و با کامبوج در جنوب شرق هم مرز است. تنها راه ارتباط زميني ميان دو کشور مالزي و سنگاپور با ساير کشورهاي آسيا نيز از طريق تايلند است. مساحت تايلند ???.??? کيلومتر مربع و طول سواحل آن ???? کيلومتر است. اين کشور ?? ايالت دارد و بانکوک که پايتخت آن است، تقريبا در مرکز آن و در کنار رودخانه چائوپرايا واقع شده است
اشتراک در:
پستها (Atom)